English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 166 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
primary investment U سرمایه گذاری اولیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
over investment U سرمایه گذاری بیش از حد
investment U مواد قالب گیری بسته سرمایه گذاری
investment U سرمایه گذاری
investment U نیروگذاری
investment U مبلغ سرمایه گذاری شده
investment credit U اعتبار طویل المدت
investment cost U هزینه سرمایه گذاری
investment function U تابع سرمایه گذاری
investment castings U قطعات ریخته گی بسته
actual investment U سرمایه گذاری واقعی
investment foundry U ریخته گی بسته
capital investment U به کار انداختن سرمایه
capital investment U سرمایه گذاری ثابت
autonomous investment U سرمایه مستقل از درامد ملی
autonomous investment U سرمایه گذاری مستقل
real investment U سرمایه گذاری واقعی
equity investment U مشارکت در سرمایه
financial investment U سرمایه گذاری مالی
investment banks U بانکهای سرمایه گذاری
international investment U سرمایه گذاری بین المللی
intended investment U سرمایه گذاری مورد انتظار
industrial investment U سرمایه گذاری صنعتی
induced investment U سرمایه گذاری که پاسخگوی تغییرات و تحولات درامد ملی باشد
induced investment U سرمایه گذاری القائی
investment castings U ریخته گی بسته
gross investment U سرمایه گذاری ناخالص
foreign investment U سرمایه گذاری خارجی
fixed investment U سرمایه گذاری ثابت
investment goods U کالاهای سرمایهای
useful life of an investment U عمر مفیع یک سرمایه گذاری
planned investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی شده
replacement investment U سرمایه گذاری جانشینی
net investment U سرمایه گذاری خالص
replacement investment U استهلاک
national investment U سرمایه گذاری ملی
rate of investment U نرخ سرمایه گذاری
social investment U سرمایه گذاری اجتماعی
investment institutions U موسسات سرمایه گذاری
investment mulliplier U ضریب سرمایه گذاری
investment multiplier U ضریب فزاینده سرمایه گذاری
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
investment opportunities U امکانات سرمایه گذاری
investment plan U برنامه سرمایه گذاری
desired investment U سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
marginal return of investment U بازدهی نهائی سرمایه گذاری
to get a good return on an investment U بازده سودمندی در سرمایه گذاریی بدست آوردن
investment in human capital U سرمایه گذاری در نیروی انسانی
net foreign investment U خالص سرمایه گذاری خارجی
net fixed investment U سرمایه گذاری ثابت خالص
marginal efficiency of investment U کارائی نهائی سرمایه گذاری
margin efficiency of investment U بازده نهایی سرمایه گذاری
investment castings process U فرایند ریخته گی بسته
marginal efficiency of investment schedu U نمودار کارائی نهائی سرمایه گذاری
primary needs U نیازهای نخستین
primary U مقدماتی نخستین
primary U اولیه
primary U ابتدایی مقدماتی
primary U نخستین
primary U ورودی
primary U اصلی
primary U عمده
primary U ابتدایی
primary U مقدماتی اصلی
primary U که برنامه جاری را ذخیره میکند 2-حافظه اصلی داخل سیستم کامپیوتری
primary U 1-حافظه کوچک با دستیابی سریع داخلی در سیستم کامپیوتری
primary U اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
primary U که کانالهای B جداگانه را که میتواند ارسال سیگنال و کنترل پاس چند کیلوبایت در ثانیه را که روی کانال D ارسال می کنند را پشتیبانی کند
primary U خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
primary U کانالی که ارسسال داده را بین دو وسیله بر عهده دارد
primary U وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
primary U تنها ایستگاه در شبکه داده که میتواند مسیر انتخاب کند و ارسال کند
primary U کلمه شناسایی یکتا که یک ورودی از پایگاه داده ها انتخاب میکند
primary structure U ساختمان اصلی
primary products U محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
primary reinforcement U تقویت نخستین
primary reinforcer U تقویت کننده نخستین
primary standard U استاندارد اولیه
primary storage U انباره اولیه
primary storage U حافظه اولیه
primary products U محصولات پایه
primary memory U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
primary planets U سیارات کبار
primary position U موضع اصلی
primary position U موضع ابتدایی
primary processes U فرایندهای نخستین
primary productivity U فراوردگی نخستین
primary products U محصولات اولیه
primary structure U ساختمان اولیه
primary tenses U زمانها یاصلی و گذشته وماضی قریب و ماضی بعید
primary track U شیار اولیه
white primary U اخذ اراء مقدماتی حزبی
primary covert U پرهایاولیه
primary marshalling U راهاولیه
primary mirror U آئینهابتدائی
primary root U ریشهاولیه
primary colour U رنگهایاصلی-قرمز RedسبزGreen آبیBlue
primary material U مواد اولیه فرش [همچون نخ و رنگ]
primary accused U متهم اصلی
primary reciever U دریافت کننده توپ که هدف اصلی پاس است
primary track U شیار اصلی
primary treatment U تصفیه نخستین
primary treatment U پاکسازی نخستین
primary winding U سیم پیچ ورودی
primary wire U سیم ورودی
primary zones U نواحی نخستین
primary memory U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
primary planets U سیارات عمده
primary schools U دبستان
primary carbon U کربن نوع اول
primary cell U پیل ساده
primary center U مرکز عمده
primary center U مرکز اولیه
primary circuit U مدار ورودی
primary cluster U تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
primary cognizance U شناختهای اولیه
primary cognizance U تحقیقات اولیه روی یک مسئله
primary coil U پیچک راه انداز
primary colors U رنگهای نخستین
primary carbon U کربن 1 درجه
primary body U جسم اولیه
primary colours U رنگهای اصلی
primary school U دبستان
primary education U اموزش ابتدایی
grounded primary U مدار ورودی زمینی
primary gain U بهره اصلی بیماری
primary alcohol U الکل 1 درجه
primary alcohol U الکل نوع اول
primary amentia U نقص عقل نخستین
primary anxiety U اضطراب نخستین
primary armament U جنگ افزار اصلی
primary colors U رنگهای اصلی
primary consumers U مصرف کنندگان نخستین
primary inputs U دادههای اولیه
primary inputs U نهادههای اولیه
primary personality U شخصیت نخستین
primary interest U مسئولیت اصلی
primary interest U هدف توجه اصلی
primary key [کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
primary masses U نقاط مادی اولیه
primary mission U ماموریت اصلی
primary motivation U انگیزش نخستین
primary industries U صنایع اولیه
primary emission U صدور اولیه
primary hypertension U افزایش اولیه فشار خون
primary current U جریان ورودی
primary drive U سائق نخستین
primary group U گروه نخستین
primary electron U الکترون اولیه
net primary production U تولید خالص نخستین
primary mental deficiency U عقب ماندگی ذهنی نخستین
gross primary product U تولید ناخالص نخستین
primary process thinking U اندیشیدن در فرایند نخستین
primary sensory area U ناحیه حسی نخستین
primary cosmic rays U تابش کیهانی
primary cosmic rays U پرتو کیهانی
primary mental abilities U تواناییهای عقلی نخستین
primary standard grade U خلوص استاندارد اولیه
middle primary covert U پرهایاولیهمیانی
primary consumers: herbivores U مصرفکنندهاولیه
primary consumers: herbivores U گیاهخواران
primary storage unit U واحد انبارش اولیه
primary vowel sounds U صداهای اصلی
primary diagonal [matrix] U قطر اصلی [ریاضی]
to act through primary agents U به وسیله پاسخگویان اصلی عمل کردن
primary projection area U ناحیه فرافکنی نخستین
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com